"چرا از خریدهای خود پشیمان میشویم؟"
در یک بعدازظهر آفتابی، برای صرفهجویی به فروشگاه مورد علاقهام، میروم. این فروشگاه هر روز، با کاهش قیمت، انواع لباسها را عرضه میکند. امروز قیمت هر کالا تحفیف خورده است. وارد فروشگاه میشوم و پس از زیر و رو کردن قفسهها، پنج لباس انتخاب میکنم: سه بلوز رنگی، یک لباس گلدار و یک شلوار مشکی.
با وجود اینکه هیچکدام کاملاً مناسب نیستند، تصمیم میگیرم همه را بخرم. حدود دو سال پس از آن خرید، تنها سه تا از لباسهایم هنوز در کمد باقی ماندهاند: شلوار، لباس و یکی از بلوزها. از بین آنها فقط شلوار مشکی به طور فعال مورد استفاده قرار میگیرد و من آن را ترمیم کردهام. بلوز دیگر با وجود طراحی زیبا، فضایی را در کمد اشغال میکند و کمتر استفاده میشود.
سوالی که پیش میآید این است: چه تغییراتی در من اتفاق افتاده که تقریباً نیمی از لباسهایی را که خریداری کردهام، دور ریختهام و فقط از بخشی از آنها استفاده میکنم؟
در این پست وبلاگ، ما به بررسی محرکهای کلیدی در تصمیمگیریهای خرید بد میپردازیم، به ویژه تمایل ما به ترجیح دادن پاداشهای فوری و ناتوانی در برآوردن صحیح نیازهای آیندهمان. این موضوع به ما کمک میکند تا درک بهتری از رفتارهای خرید خود داشته باشیم و به سمت کمد لباسی بادوام و مورد علاقه حرکت کنیم.
برای شروع، باید به دو حالت تفکر که در روانشناسی شناخته شدهاند، توجه کنیم:
سیستم 1 و سیستم 2:
سیستم 1: خودکار و سریع است و بدون تلاش آگاهانه عمل میکند. این سیستم به ما اجازه میدهد تا به سرعت واکنش نشان دهیم و تصمیمات فوری بگیریم. مثلاً وقتی که فنجان چای داغ را برمیداریم و بلافاصله احساس سوزش میکنیم، سیستم 1 به ما میگوید که آن را پایین بگذاریم. این نوع واکنشها به ما کمک میکنند تا در شرایط خطرناک یا فوری به سرعت عمل کنیم.
سیستم 2: متفکرانه و منطقی است و برای فعال شدن نیاز به تلاش آگاهانه دارد. این سیستم زمانی فعال میشود که ما نیاز داریم به طور عمیقتر فکر کنیم و تحلیل کنیم. مثلاً اگر بخواهیم درباره تجربیات سال گذشته خود فکر کنیم، باید به یاد بیاوریم که چه اتفاقاتی افتاده و از آنها درس بگیریم. این نوع تفکر نیاز به زمان و تمرکز دارد و معمولاً در شرایطی که نیاز به تصمیمگیریهای مهم داریم، فعال میشود.
در خرید، سیستم 1 ممکن است ما را به سمت خریدهای فوری و غیرمنطقی سوق دهد، در حالی که سیستم 2 میتواند به ما کمک کند تا نیازهای واقعی خود را شناسایی کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم. درک این دو میتواند به ما کمک کند تا از تصمیمات خرید بد جلوگیری کنیم و به سمت انتخابهای هوشمندانهتر حرکت کنیم.
در نهایت، هدف ما این است که با شناخت بهتر از رفتارهای خرید خود و استفاده از سیستم 2، به سمت کمد لباسی بادوام و مورد علاقهتری برویم که واقعاً نیازهای ما را برآورده کند.
و در نهایت متوجه میشوید که این خریدها به جای اینکه به کمد لباس شما تنوع و زیبایی ببخشند، فقط به بار اضافی تبدیل شدهاند. این نوع تصمیمگیری ناشی از سوگیری حال است که ما را به سمت خریدهای فوری و غیرضروری سوق میدهد.
این سوگیری به ما یادآوری میکند که ما به راحتی تحت تأثیر احساسات و محیط خود قرار میگیریم. وقتی که در فروشگاه هستیم و با لباسهای جدید و جذاب مواجه میشویم، احساس هیجان و لذت ما ممکن است ما را به خرید ترغیب کند، حتی اگر در واقع به آن لباسها نیاز نداشته باشیم. این احساسات میتوانند ما را از تفکر منطقی و آگاهانه دور کنند و ما را به سمت انتخابهای نادرست سوق دهند.
برای مقابله با این سوگیری، مهم است که به خود یادآوری کنیم که آیا این خرید واقعاً ضروری است یا خیر. آیا این لباس به کمد لباس ما اضافه میشود یا فقط به انبوه لباسهای نادیدهگرفته شده اضافه خواهد شد؟ با پرسیدن این سوالات و تأمل در مورد نیازها و اولویتهای واقعی خود، میتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم و از خریدهای غیرضروری جلوگیری کنیم.
در نهایت، شناخت این دو سیستم تفکر و سوگیریهای رفتاری میتواند به ما کمک کند تا در خریدهای خود آگاهتر عمل کنیم و به سمت انتخابهای هوشمندانهتری برویم که واقعاً نیازهای ما را برآورده کند و به کمد لباس ما ارزش افزوده بدهد.
این موضوع به وضوح نشان میدهد که چگونه سوگیری فعلی میتواند بر تصمیمات خرید ما تأثیر بگذارد و ما را به سمت خریدهای غیرضروری سوق دهد. وقتی که در فروشگاه هستیم و با لباسهای جدید و جذاب مواجه میشویم، احساس لذت و هیجان ما میتواند ما را به خرید ترغیب کند، بدون اینکه به عواقب آن فکر کنیم. این عواقب ممکن است شامل انباشت لباسهای نادیدهگرفته شده، هزینهی اضافی برای نگهداری و مدیریت این لباسها، و همچنین احساس ناراحتی ناشی از شلوغی کمد لباس باشد.
علاوه بر این، ما معمولاً به یاد نمیآوریم که هر بار که یک لباس جدید میخریم، باید با لباسهای قدیمیمان چه کنیم. این فراموشی میتواند منجر به ایجاد بینظمی و عدم سازماندهی در کمد لباس ما شود. همچنین، ما ممکن است فراموش کنیم که لباسهایی که دیگر به آنها نیاز نداریم، میتوانند به دیگران کمک کنند و با اهدا یا فروش آنها، نه تنها فضای بیشتری برای لباسهای جدید ایجاد کنیم، بلکه به دیگران نیز خدمت کنیم.
در نهایت، برای مقابله با این سوگیری، مهم است که قبل از خرید، به عواقب آن فکر کنیم و از خود بپرسیم که آیا این خرید واقعاً ضروری است یا خیر. با ایجاد یک رویکرد آگاهانهتر به خرید، میتوانیم از خریدهای تکانشی جلوگیری کنیم و به جای آن، انتخابهای بهتری داشته باشیم که واقعاً به کمد لباس ما ارزش افزوده بدهد و از بینظمی جلوگیری کند. این رویکرد میتواند به ما کمک کند تا یک کمد لباس منظم و کارآمد داشته باشیم که به سادگی و راحتی در انتخاب لباسهای روزمرهمان کمک کند.
سفر ناخوشایند من به فروشگاه دستفروشی
این تجربه نمونهای از تمایل ما به دست کم گرفتن تغییر ترجیحاتمان در طول زمان است، حتی با وجود درک این که این تغییرات رخ میدهد. به این پدیده «سوگیری طرحریزی» میگویند که میتواند به خریدهای ناموفق مرتبط با مد منجر شود؛ زیرا مصرفکننده اغلب شک دارد، اما همچنان خرید میکند.
دلایل مشکل در ارزیابی تصمیمات آینده
1- تاثیر روحیه و وضعیت درونی: بهجای خرید بر اساس علاقه، ممکن است تحت تأثیر گرسنگی، استرس یا اضطراب خرید کنیم.
2- سطح وسوسه: در فروشگاههای فیزیکی یا دیجیتال، وسوسه بیشتر است.
3- تأثیر افراد و تصاویر: دیدن افراد دیگر که لباس خاصی میپوشند، ممکن است ما را به خرید آن تشویق کند.
4- نقش عادتها: عادت به سر زدن به فروشگاههای خاص در زمانهای خاص.
5- جادوی اولیه لباس جدید: احساس هیجان اولیه از لباسهای جدید که بهسرعت محو میشود.
نتیجهگیری
به خود فعلی نمیتوان همیشه برای عمل به نفع خود آینده اعتماد کرد. سوگیری فعلی و سوگیری طرحریزی نقش مهمی در انتخابهای ما دارند. فهم روانشناسی و تعصبات انسانی نشان میدهد که بسیاری از ما در چرخه بیپایان خرید و بینظمی گیر کردهایم. با این حال، لحظه حال تنها جایی است که میتوانیم تصمیماتی بگیریم که بر آینده تأثیر میگذارد.
راهحل
برای تغییر رفتار، باید سیستم انعکاسی را در لحظه فعال کنیم یا قوانین و مشوقهایی طراحی کنیم که سیستم خودکار را کنترل کنند. به عبارت دیگر، باید منطقیتر عمل کنیم یا برای لحظاتی که منطقی نیستیم، از قبل برنامهریزی کنیم.
در نهایت، مبارزه با سیستم خودکار نیازمند تلاش آگاهانه است؛ سفری که ما را به سوی بهبود در خریدهایمان هدایت میکند.
هرگز نمیگوییم این کار آسان است. اما شاید دفعه بعد انتخاب بهتری داشته باشید.